از خاطره ها گذشته ها حرف بزن
با این من پر چون و چرا حرف بزن
وقتی که رسیدی به بدی هام ولی
چون آینه باش بی صدا حرف بزن
در این وبلاگ فقط اشعار و نوشته های زیبا قرار میگیرد
از خاطره ها گذشته ها حرف بزن
با این من پر چون و چرا حرف بزن
وقتی که رسیدی به بدی هام ولی
چون آینه باش بی صدا حرف بزن
بدون شک خدا هم می پذیرد
که دریا دست ساحل را بگیرد
خدا عاشق نواز و مهربان است
نمی خواهد کسی تنها بمیرد
بغل کرده دلم را روح عشقت
چگونه بگذرم از کوه عشقت
تمام بودنم گم می شود باز
میان جنگل انبوه عشقت
حالا که نظر نمی کنی سوی دلم
مرگ عسل است توی کندوی دلم
انگار که یک مزرعه ی خشخاشم
هر روز توتیغ می کشی روی دلم
آیینه بیار تا بپوشند همه
از باغ لبت غزل بنوشند همه
چشم تو صدای ماندگاریست بیا
حرفی بزن از عشق به گوشند همه
با سادگی ام دشمنی آغاز نکن
دنیا قفس است فکر پرواز نکن
تا آخر خط فرصت چندانی نیست
با من دو قدم "راه بیا" ناز نکن
تا کوه شدم تیشه و فرهادم داد
فرهاد بیا که عشق بر بادم داد
پیغمبر بی نام و نشانی بودم
چه معجزه ها که چشم او یادم داد
نگاهم تا به چشم مستت افتاد
دلم در دام ناز شستت افتاد
بنازم شیوه ی صیادی ات را
رگ خوابم چه آسان دستت افتاد